منو
 صفحه های تصادفی
سس سیب
استان مرکزی
امدادهای غیبی برای یاری امام زمان عج
جناده بن کعب و شهادت در کربلا
آثار و موانع ذکر
ستارگان عقاب
آزمایش شکست پرتوهای نور
انواع خطاهای مودم
معاملات برواتی اعم از این که بین تاجر باشد یا غیر تاجر
شباهت اکتشاف فلزات با اکتشاف نفت و گاز
 کاربر Online
766 کاربر online
 : تاریخ
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline دبير گروه تاريخ 3 ستاره ها ارسال ها: 204   در :  دوشنبه 06 اردیبهشت 1389 [04:32 ]
  از داریوش دوم تا سوم
 

همان طور که گفته شد بعد از مرگ اردشیر اول، پسران او بر سلطنت به جان هم افتادند و یکدیگر را از میان برداشتند تا نوبت به داریوش دوم رسید. در زمان این پادشاه بین آتن و اسپارت جنگ در گرفت. مرکز حکومت اسپارت در منطقه پلوپونز بود. جنگ‌های «پلوپونز» (peloponnses) تمام شبه جزیره «پلوپونزس» با یونان مرکزی تحت ریاست اسپارت بود و جزایر دریای اژه با سواحل آن در تحت فرماندهی آتن قرار گرفت این دو دولت بیشتر بر سر بیشتر شدن محدوده خود مدت‌ها طول کشید ایرانیان که از یونانیان دل خوشی نداشتند، موقع را غنیمت شمرده و با دادن پول و با ایجاد تحریکاتی دو طرف را به جان هم انداختند. سرداران ایرانی به نام‌های «تیسافرن» و «فرناباذ» سیاست خود را بر این قرار دادند که تا می‌توانند طرفین را تضعیف کنند و نفوذ ایران را در یونان بسط دهند. بالاخره اسپارتیان در 404 ق م یعنی همان سالی که داریوش دوم درگذشت، یونانی‌ها را شکست دادند. ایران برای آن که منافع خود را حفظ کند پس از شکست آتنی‌ها، بین آتن و اسپارت میانجی شد که یکی از مواد صلح را به نفع ایران به تصویب دو طرف برساند که طبق آن مقرر شد که شهرهائی که سابقاً از یونان در تصرف ایرانیان قرار گرفته‌، هم چنان جزئی از متصرفات هخامنشی خواهد بود. داریوش دوم در 404 ق م درگذشت و بعد از او پسرش ارشک به نام اردشیر دوم (404-358 ق م) به سلطنت رسید. او برادری داشت به نام کوروش که شاهزاده‌ای دلیر و لایق بود و در زمان پدر فرمانروای آسیای صغیر بود و چون در پاسارگاد قصد کشتن اردشیر دوم را داشت و موفق نشد لذا به سمت «سارد» فرار کرد و ده هزار یونانی و اسپارتی را تجهیز کرد و در نزدیکی بابل با اردشیر دوم جنگید و کشته شد. در میان این سپاه ده‌هزار نفری «گزنفون» مورخ یونانی هم وجود داشت که برای تحقیق در زمینه‌های تاریخی به ایران آمده‌بود. بعد از مرگ کوروش که یونانی‌ها به او کوروش کوچک لقب داده‌اند ده‌هزار سرباز یونانی از راه کردستان و ارمنستان و آسیای صغیر به یونان بازگشتند و گزنفون در این باره کتابی تحت عنوان «بازگشت ده‌هزار نفر» نوشت که از اوضاع آشفته آن دوره از تاریخ ایران مطالبی نوشته است. اردشیر دوم در 358 ق م درگذشت و پسرش اردشیر سوم (358-338 ق م) به پادشاهی رسید و به سبب آن که مردم مصر را سرکوب کرده‌بود، یکی از وزرایش به نام «باگواس» (bagoas) که اهل مصر بود، او را مسموم کرد. در چنین زمانی دو کشور یونان و ایران بسیار ضعیف شده‌بودند، چون فیلیپ مقدونی مدعی تاج و تخت همه یونانیان بود و قصد تصرف آتن را داشت و در ایران شاهزاده کشی به وسیله افراد متنفذ دربار مرسوم شده بود و ثبات سیاسی نداشت و تنها یک هجوم به ایران کافی بود که طایفه هخامنشی را نابود سازد. بعد از اردشیر سوم در میان هرج و مرجی که در دربار هخامنشی ایجاد شده‌بود بالاخره شاهزاده‌ای به نام «کدمان»(kadoman)که نوه داریوش دوم بود توانسته‌بود که خود را از میان این جریان شاهزاده کشی نجات دهد به نام «داریوش سوم» (336-330 ق م) به سلطنت رسید.

  امتیاز: 0.00