نظر این دانشمند در ص 42 کتاب تاریخ سیاسی ساسانیان تالیف دکتر محمد جواد مشکور جلد اول به این شرح است: ساسانیان بنا بر کتیبههای ساسانی خود را «ساسانیکان» (sasanikan) میخواندند ولی وی معتقد است که ساسان نام یک انسان نبود بلکه یک لقب است. همانطور که بیژن (ویژن) (وازان) تنها یک لقب شاهزاده هیرکانی (گرگانی) است نه اسم او. در متون اوستائی لقب یک سردار به نام «ساستار» (sastar) آمده که معنی فرمانده لشکر است و ساسان به معنی سردار است و فرمانده لشکر.
نظر ابوحنیفه احمد بن داود دینوری درباره ساسانیان
او در کتاب اخبار الطوال که به معنی اخبار پیوستهاست که در قرن سوم هجری قمری نوشته پس از گذشتن 226 سال از پادشاهی اشکانیان، اردشیر پسر بابکان، پسر ساسان از نسل اسفتدیار پسر گشتاسب در شهر استخر ظهور کرد. وی کوشید تا پادشاهی ایران زمین را به حال نخست برگرداند یعنی اردشیر فرزند بابک کوشید تا با برقراری سلسله ساسانی به احیای هخامنشی و وحدت بخشیدن به کل ایران بپردازد. اتفاقاً اوضاع برایش آماده شد و پیوسته بر شاهان پیروز میشد و آنها را میکشت و ثروت آنها را تصرف میکرد تا آن که به سرزمین شاهی به نام «فرخان» که آخرین شاه از خاندان اردوان اشکانی بود در ناحیه «جبل» (اصفهان و نواحی اطراف) بود رسید اردشیر برای فرخان نامه نوشت و در آن او را به فرمانبرداری از خود فراخواند. فرخان چون به نامه اردشیر توجهی نکرد و برایش نوشت که : «وعده من و تو در آخرین روز ماه مهر در صحرای هرمزد جان «هرمزدجان» جایی است که اردوان پنجم از اردشیر شکست خورد. منظور از فرخان همان اردوان پنجم است (منبع: سرگذشت ساسانیان، بازنویسی کتاب اخبار الطوال به کوشش دکتر میترا مهر آبادی انتشارات میراثبان، تهران ، 1386)
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!