آلبرت اینشتین جوان در مدرسه مشکل رفتاری جدی داشت. او یکی از گروه دانش آموزانی بود که همیشه با آنها درگیری داریم ـ به نسبت متکبر بود، به راحتی کسل میشد و احترام چندانی به الیای امور نمیگذاشت. این وضعیت برای او خیلی زود شروع شده بود. اینشتین تا سن هفت سالگی در خانه آموزش دید و یک بار به اندازهای خشمگین شد که به سوی معلم سرخانة خود صندلی پرتاب کرد. در طول سالهای مدرسه بیشتر معلمان او را دوست نداشتند. در زوریخ، معلم زبان یونانیاش در دبیرستان به اینشتین گفت: «هرگز چیزی نخواهی شد» و «حضور صرف شما در کلاس موجب بیاحترامی کلاس نسبت به من میشود». همینطور به علت «حافظة آبکش مانندش مورد انتقاد قرار میگرفت. (اینشتین از آموزش طوطیوار متنفر بود).
امروز به این فکر میافتیم که اگر اینشتین اکنون زندگی میکرد چه اتفاقی میافتاد. آیا به او از ابتدا برچسب دانشآموز «در معرض خطر» میخورد؟ آیا او به گونهای از دیگران جدا میشد؟ به گروه دانشآموزان کم توقعتر رانده میشد؟ این فکر که چگونه دانشآموزان تیزهوش اما ناهمرنگ با جماعت ممکن است با «رفتار بد» خود نتوانند در درس فیزیک نمره بیاورند باید ما را ناراحت کند. اینشتین ارادهای قوی داشت و توانست جان سالم به در برد. اما چه تعداد از دانشآموزان دیگر میتوانند؟
سالها بعد، اینشتین تجربههای خود را در دبیرستان چنین توصیف کرد، «به عنوان یک دانشآموز نه خیلی خوب بودم نه خیلی بد. ناتوانی اصلی من حافظة ضعیف به ویژه ناتوای در حفظ کردن واژهها و متنها بود». البته، اینشتین در درسهای فیزیک و ریاضی بسیار بالاتر از همکلاسیهای خود بود. او در نوجوانی حساب دیفرانسیل و انتگرال را به صورت خودآموز یاد گرفت. خاستگاه این افسانه که اینشتین دانشآموز وحشتناکی بود شاید اشی از اظهارنظرهای منفی معلمان دربارة او باشد. افزون بر آن، مقیاس نمره دادن در دبیرستان آرایو نزدیک زوریخ که اینشتین مدت یکسال در آنجا آموزش دید به گسترش این شایعه غلط کمک میکند که او در درس ریاضی ضعیف و حتی در امتحان آن مردود شده بود. هنگام ورود اینشتین به این مدرسه، مقیاس نمره دادن، عدد یک تا شش، و عدد یک بالاترین امتیاز بود. اما هنگام حضور او در آنجا مقیاس نمره دادن بر عکس شد. یک ناظر بی دقت وقتی به کارنامة اینشتین در نیمسال اول نگاه میکند، متوجه میشود که او در درسهای فیزیک و ریاضی (و در دیگر درسها) در یک نیمسال یک و دو، و در نیمسال بعدی عددهای پنج و شش گرفته است. بنابراین نتیجه میگیرد که باید نمرههای او در یک نیمسال بسیار کم باشد.
وضعیت اینشتین در انستیتوی فناوری دولتی زوریخ هم چندان بهتر نبود. او در سال 1896 با هدف معلم شدن وارد آنجا شد. او چهار سال را در این انستیتو گذارند. اغلب در کلاسها حاضر نمیشد و هنگام امتحان به کمک یادداشتهای عالی یکی از همشاگردیهایش با عجله خود را آماده میکرد. یک بار برای سهلانگاری در کار آزمایشگاه رسماً توبیخ شد. زیرا جین پرنت مربی آزمایشگاه فیزیک دیده بود که اینشتین دستور کار آزمایشگاه فیزیک را بدون آنکه بخواند در سطل زباله انداخته است اینشتین آزمایشها را به روش خود انجام میداد. یک بار پرنت به او گفت: «شما به فیزیک علاقهمندید ولی تلاشتان بیثمر است، به صلاح خودتان است که به پزشکی، ادبیات یا حقوق تغییر رشته دهید». هرمان مینکوفسکی که اینشتین جزء آن دسته از دانشجویان (که چندان هم کم نیستند) باشد که درسهای ریاضی پیشرفته را چندان جدی نمیگیرند، زیرا متوجه نیستند که چقدر این درسها در فیزیک پیشرفته به کار میروند.
اینشتین پس از فارغالتحصیل شدن از مؤسسه نا امید شد، چون هانریش وبر استاد قبلیاش او را به عنوان دستیار انتخاب نکرد. او چند درس فیزیک با او داشت و در هر یک از آنها نمرههای عالی گرفته بود. به هر حال، رابطة آن دو همیشه خوب نبود. اینشتین دائماً او را به جای لقب احترامآمیز «آقای استاد وبر» تنها «آقای وبر» نامیده بود. یک بار وبر به او گفته بود «شما پسر باهوشی هستید بسیار باهوش، اما یک عیب بزرگی دارید که هرگز نمیگذارید به شما چیزی بگویند». همینطور هنگامی که اینشتین در پیدا کردن کار تمام وقتی در خار از مؤسسسه با مشکل رو به رو شد بار دیگر وبر را مقصر دانست. میلوا زن اینشتین فکر میکرد که مشکل اینشتین به خاطر «زبان تند و تیزش» است. وقتی او در جستجوی کار بود، رسالة دکتری خود را زیر نظر استاد آلفرد کلاینر آغاز کرد. وقتی کلاینر از درخواست او برای شغلی در ادارة ثبت اختراعات برن پشتیبانی کرد، اینشتین گفت: «آنقدرها که فکر میکردم هم احمق نیست».
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!