منو
 کاربر Online
364 کاربر online
 : ادبی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سعید افشار 2 ستاره ها ارسال ها: 31   در :  پنج شنبه 01 اردیبهشت 1384 [17:57 ]
  اول اردیبهشت ماه جلالی و سعدی عاشق
 

عشق سعدی نه حدیثی است که پنهان ماند...


شعر غنایی دامنه ی بسیار گسترده ای دارد و از آن جا که بیان کننده ی احساس و عاطفه و شور و عشق است ، محبوب ترین نوع شعر در جهان است. در فارسی قالب اصلی شعر غنایی ، غزل است ، اگرچه در همه ی قالب های دیگر هم نمونه های موفقی از شعر غنایی داریم.
شعر های عاشقانه ی ناب غالبا ً کوتاه هستند و دلیل آن هم این است که در شعر بلند ، به ندرت می توان شدت احساس عاطفی را از اول تا آخر حفظ کرد. در شعر سنتی ما واحد شکل و معنی ، به خصوص پس از حافظ اغلب بیت است نه تمام شعر. اما سعدی از شاعران انگشت شماری است که غزل های عاشقانه ی او اغلب از مطلع تا به مقطع عاشقانه می ماند و برخلاف حافظ به موضوع های دیگر نمی پردازد. غزل عاشقانه ی سعدی بیان عشق انسانی و زمینی و ملموس است که در عین سرشاری از شور و احساس ، والا و فاخر است. ترکیب بند وحشی بافقی با شروع معروف : "دوستان شرح پریشانی من گوش کنید/داستان غم پنهانی من گوش کنید " پر از شور و احساس است ، اما والا و فاخر نیست. از سوی دیگر ، غزل ها ی عاشقانه ی حافظ را داریم که والا و فاخر است . اما نه زمینی است و نه پر شور واحساس. در میان اشعار حافظ ، غزل ها یی هست که از ابتدا تا انتها عاشقانه است مثل: "سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند/همدم گل نمی شود ، یاد سمن نمی کند " اما در این غزل ها سخن از عشق چنان با فاصله است که خواننده بدون درگیر شدن در مسائل عاطفی میتواند خود را با شگرد های صناعی حافظ سرگرم کند. اما وقتی سعدی می گوید :" به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن/که شبی ندیده باشی به درازنای سالی" دیگر مجال سرگرمی با صنعت(آرایه های ادبی) نیست. زبان شعر چنان شوری برمی انگیزد که شعر به کشف علل و اسباب آن بی اعتنا می ماند. مخاطب شعر عاشقانه ی سعدی احساس فعال بیرون نگر دارد و در شعر حافظ احساس منفعل درون نگر. پس از سعدی دیگر در هیچ غزل عاشقانه این عشق محسوس و انسانی و گستاخی و شور و سیلان کلام دیده نمی شود. در بیشتر غزل ها ی قبل و بعد سعدی معشوق ، معشوق ادبی است نه واقعی . می توان نشان داد که در شعر حافظ بیشتر بیت ها بازسازی ماهرانه مضمون ها ی شاعران پیش از اوست . معشوق شعر سعدی معشوق واقعی محسوس است هم چنان که می در شعر منوچهری می شیء ثانوی تزیینی و ادبی نیست و آن را نمی توان به چیز دیگر تعبیر کرد. میتوان گفت موضوع شعر هر شاعر آن چیزی است که می تواند درباره ی آن ساده ، محسوس و پر شور سخن بگوید. در غزل عاشقانه ی سعدی این موضوع معشوق انسانی است. البته سعدی غزل های عارفانه و پند آموز هم دارد. اما آن چه خاص سعدی است همین غزل عاشقانه ی انسانی است که با او شکل یافت و به اوج رسید. سنتی که سعدی در این گونه غزل ، که جوهر اصلی شعر غنایی است ، پایه گذاری کرد نه تنها پس از او در شعر قدیم ما جلوه ی تازه ای نیافت ، بلکه هر روز کم مایه تر و بی رمق تر گردید. ادامه ی سالم این سنت عشق انسانی را پس از قرن ها در شعر نو ، آن هم در شعر دو سه تن آنان می توان یافت.


[+]

  امتیاز: 1.00