تاریخ عثمانی را می خواندم ، ترجمه ای از یک نویسنده ای عرب زبان .
چرا ما هنگام هجوم اروپایی ها برای شکست عثمانی در خاک اروپا ، حق را به جانب عثمانی می دهیم ؟ مگر خاک خود اروپا نبوده است ؟ آیا ما هر کجا که برویم ، حق داریم همه چیز را بگیریم و هر که با ما مقابله کند ، بر روی حق پا گذاشته است ؟
آیا اسلام همیشه و همه جا و برای همه کس و با هر عنوان ، با اعمال خشونت و فتح و اجبار موافق است ؟ حتی اگر سلاطین عثمانی ، هزار بلا بر سر رعیت بیچاره بیاورند ؟
خاطرتان جمع باشد که من یادم نرفته است که اروپایی ها خودشان بیشترین بلا را بر سر ما و دیگر ملل آفریقایی و آسیایی و بومیان آمریکایی آورده اند .
اما بحث بر سر این است که ما جا پای همان ها نگذاریم . قرار نیست ما همان شیوه ها را بکار بگیریم .
ا
مسئله این نیست که کاش ما بجای غربی ها ارباب جهان بودیم و بر همه حکم می راندیم و زور می گفتیم و کسی جرئت نمی کرد در مقابل ما بایستد .
ما با این شیوه مخالفیم . ما حق انسان را برای زیستن ، برای انتخاب مسیر زندگی خویش معقول می دانیم .
ما یادمان نرفته است که قرآن ما می گوید : لا اکراه فی الدین ، قد تبین الرشد من الغی ؛ یعنی اجباری در دین نیست ، آگاه باشید که مسیر حق و حقیقت از راه نادرست و آشوب ها ، آشکار خواهد شد .
همیشه یادمان باشد که کسی از استدلال و بحث و گفتگو می ترسد که نگران است مبنایش غیر معقول باشد .
ما که نمی ترسیم ؛ شما چطور ؟؟
امتیاز: 0.00
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!