در دوره قاجار برای تحصیل طب مکتب خاصی وجود نداشت و شاگردان پس از تحصیل مقدمات اولیه و خواندن صرف و نحو و تحصیل حکمت الهی در مطب پزشکان معروف به فراگرفتن حکمت طبیعی میپرداختند.
در روستاها و ایلات و عشایر طب سنتی رواج داشت و پیرزنان کارآمد پزشک، دامپزشک و ماما بودند و گاهی بعضی جراحیها توسط دلاکها انجام میشد. یکی از شیوههای درمان رایج آن زمان استفاده از شیر حیوانات در درمان بیماریها بود.
داغ کردن، فتیلهگذاری، خالکوبی و خونگیری از رگهای مختلف شیوه رایج طبابت آن دروان بود.
ناصرالدین شاه برای اینکه تحولی در شیوه طبابت و تحصیل طب ایجاد شود از دکتر کروکه طبیب مخصوص خود میخواهد که عدهای را نزد خود پذیرفته و به آنها طب جدید تعلیم بدهد.
پرداختن حقالقدم به طبیب اصلا مرسوم نبود. طبیب میآمد و اگر بیمار میمرد که خود طبیب خجالت میکشید و چیزی مطالبه نمیکرد و میرفت. اگر بیمار شفا مییافت آن وقت بر حسب زیادی یا کمی زحمتی که پزشک در رفتوآمد متحمل شده بود حقالعلاجی برای او میفرستادند. طبیب در مطب خود حقالمعاینه معینی نداشت. مریضها 5 شاهی و گاهی 10 شاهی لای نسخه میگذاشتند و تقدیم میکردند. حکیمباشیها از فقرا چیزی مطالبه نمیکردند. مطب نشستن به عنوان درآمد نبود. بلکه به منزله ذکات وجوهی بود که از اعیان به عنوان حق العلاج میگرفتند.»
قبل از دارالفنون طب سنتی بر طب نوین غالب بود ولی بعد از تاسیس دارالفنون به مرور غلبه طب نوین بر طب سنتی انجام شد.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
واقعا جاي تأمل دارد ،
اگر براستي وضع پزشكي ما ، و برخوردشان با مريضان چنين بود ،
دنياي ما چه شكلي بود ؟
واقعا اين وضع موجود كه
برخي پزشكان ، كه گاهي هم خود را خيلي مذهبي مي دانند ،
اصلا به هيچ بيمه و ... كار ندارند و
تا پول خودش را نقدي نگيرد ،
كار انجام نمي دهد ،
چرا اين طوري است ؟؟؟
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!