منو
 صفحه های تصادفی
دانشکده مهندسی پلیمر دانشگاه امیر کبیر
کعب بن زهیر
انواع توجه
تغییرات
قرنیه چشم
ماهی مکنده
احد
امام زمان علیه السلام در قرآن - صف : 8
توسعه اقتصاد
فلسفه و دین
 کاربر Online
741 کاربر online
 : ادبی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline لیلا مهرمحمدی 3 ستاره ها ارسال ها: 411   در :  یکشنبه 20 فروردین 1385 [05:28 ]
  صادق هدایت
 

تصویر


۱۲۸۱: صادق هدایت در شب سه شنبه ۲۸ بهمن در تهران، خیابان کوشک، شماره ی

۱۱ در خانواده ای اشرافی متولد می شود. پدرش هدایت قلی خان اعتضادالملک و مادرش زیورالملوک شش

فرزند ( سه دختر و سه پسر ) دارند. صادق کوچکترین فرزند خانواده است. .

۱۲۸۷: صادق هدایت وارد مدرسه ی علمیه ی تهران می شود و پس از طی دوره ی ابتدایی به دارالفنون می رود

و تا پایان دوره ی اول در آن جا می ماند. سپس برای اتمام دوره ی دوم متوسطه به مدرسه ی سن لویی می

رود.

۱۳۰3صادق هدایت دوره ی دبیرستان سن لویی را در تهران به پایان می رساند.

۱۳۰۵: هدایت در فصل تابستان به همراه نخستین گروه دانشجویان اعزامی به اروپا می رود. یک سال در بلژیک

می ماند و سپس به فرانسه سفر می کند. بعد از مدتی از تحصیل دست می کشد و تنها به نوشتن می پردازد؛

۱۳۰۹: هدایت در فصل تابستان از فرانسه به ایران برمی گردد و در بانک ملی ایران شروع به کار می کند؛

کتاب زنده به گور در تهران منتشر می شود؛

آشنایی صادق هدایت با بزرگ علوی، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد شروع می شود. گروه « ربعه\"شکل

می گیرد و هدفش ایجاد روحی تازه در ادبیات ایران است.

1310:مجموعه ی داستان سه قطره خون را درتهران به چاپ می رساند.

۱۳۱۲: چاپ مجموعه ی سایه روشن؛

چاپ علویه خانم؛


۱۳۱۳: انتشار ترانه های خیام؛

۱۳۱۵:به هندوستان سفر می کند و به فرا گرفتن زبان پهلوی می پردازد؛

بوف کور را با خط خودش، با ماشین چاپ دستی، در پنجاه نسخه در هندوستان منتشر می کند.

۱۳۲۰: در دانشکده ی هنرهای زیبا با عنوان مترجمی به کار می پردازد و تا پایان عمر به همین سمت باقی می ماند؛

بوف کور در روزنامه ی ایران منتشر می شود.

۱۳۲۱: مجموعه ی داستان سگ ولگرد در تهران منتشر می شود.

۱۳۲۲: همکاری خود را با مجله ی سخن آغاز می کند؛

کارنامه ی اردشیر پاپکان ( ترجمه از متن پهلوی ) منتشر می شود.

۱۳۲۳: به چاپ داستان و ترجمه در مجله ی سخن ادامه می دهد ( تا سال ۱۳۲۵ )؛

ترجمه های زند و هومن یسن و گزارش گمان شکن را از پهلوی منتشر می کند.

۱۳۲۴:به عضویت هیئت مدیره ی « نخستین کنگره ی نویسندگان ایران » در می آید؛


۱۳۲۹: انتشار ترجمه ی داستان مسخ با همکاری حسن قائمیان؛

در اواخر پاییز به پاریس می رود.

۱۳۳۰: در روز ۱۹ فروردین، در سن چهل و هشت سالگی، در آپارتمان اجاره ای خود در خیابان شامپیونه

با گاز خودکشی می کند؛

در روز ۲۷ فروردین، جسدش را پس از توقف کوتاهی در مسجد پاریس، در گورستان پرلاشز به خاک سپرده می

شود.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  یکشنبه 20 فروردین 1385 [08:12 ]
  اما ایا صادق هدایت همین است؟
 

خیلی خوب است که هدایت را این گونه تعریف کردید
اما ایا صادق هدایت همین است
از کجای نوشته های شما می توا ن این نتیجه را گرفت که او خود کشی کرده است؟
واقعیات زندگی اش همین بود؟

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  یکشنبه 20 فروردین 1385 [08:59 ]
  صادق هدایت افتخار ادبیات اخیر ایران
 

دارا

روحش شاد ، صادق هدایت انسانی آگاه بود و از افراد متظاهر و افکار عقب مانده بدش میامد ، در زندگی خود به ادبیات ایران خدمت فراوان کرد و به ایرانی که در داستان نویسی به نثر اندکی کم کاری کرده است نشان داد که ایران هم میتواند کار های ماندنی و دنیا پسند در این زمینه ارائه کند ، صادق هدایت به ایران باستان و مفاخر ما علاقه ای وافر داشت و این خصلت مشخصه و پسندیدهء او باید برای ما سر مشق قرار بگیرد. با مطالعه سایت زیر صادق هدایت یکی از مفاخر ادبی اخیر ایران را بهتر بشناسید و عکسها و نقاشی های او را هم ببینید .



  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  دوشنبه 21 فروردین 1385 [06:13 ]
  در باره صادق هدایت
 

پستِ دوست ناشناس مرا بر آن داشت که این چند خط را اضافه کنم ، نوشته بالا از خانم لیلا مهر محمدی بعنوان یک یاد نامه مطرح شده و قصدش ثابت کردن اقدام به خودکشی صادق هدایت نیست ، اتفاقا صادق هدایت این بار اولش نبود که اقدام به خود کشی کرد، هدایت یکبار دیگر به قصد خود کشی خودش را در رودخانه ای در شهر پاریس انداخت اما نجات یافت و در بازدید سایتی که معرفی کردم اسنادش را میتوانید ببینید .

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline لیلا مهرمحمدی 3 ستاره ها ارسال ها: 411   در :  سه شنبه 22 فروردین 1385 [07:01 ]
  شرح حال صادق هدایت به قلم خودش
 

من همان قدر از شرح حال خودم رم می کنم که در مقابل تبلیغات امریکایی مآبانه. آیا دانستن تاریخ تولدم به

درد چه کسی می خورد؟ اگر برای استخراج زایچه ام است، این مطلب فقط باید طرف توجه خودم باشد گرچه از

شما چه پنهان، بارها از منجمین مشورت کرده ام اما پیش بینی آن ها هیچ وقت حقیقت نداشته. اگر برای علاقه

ی خوانندگانست باید اول مراجعه به آراء عمومی آن ها کرد چون اگر خودم پیش دستی بکنم مثل این است که

برای جزییات احمقانه ی زندگیم قدر و قیمتی قایل شده باشم به علاوه خیلی از جزییات است که همیشه

انسان سعی می کند از دریچه ی چشم دیگران خودش را قضاوت بکند و ازین جهت مراجعه به عقیده ی خود آن

ها مناسب تر خواهد بود مثلا اندازه ی اندامم را خیاطی که برایم لباس دوخته بهتر می داند و پینه دوز سر گذر

هم بهتر می داند که کفش من از کدام طرف ساییده می شود. این توضیحات همیشه مرا به یاد بازار چارپایان

می اندازد که یابوی پیری را در معرض فروش می گذارند و برای جلب مشتری به صدای بلند جزییاتی از سن و

خصایل و عیوبش نقل می کنند.

از این گذشته شرح حال من هیچ نکته ی برجسته ای در بر ندارد نه پیش آمد قابل توجهی در آن رخ داده نه

عنوانی داشته ام نه دیپلم مهمی در دست دارم و نهدر مدرسه شاگرد درخشانی بوده ام بلکه بر عکس همیشه

با عدم موفقیت رو به رو شده ام. در اداراتی که کار کرده ام همیشه عضو مبهم و گمنامی بوده ام و روسایم از

من دل خونی داشته اند به طوری که هر وقت استعفا داده ام با شادی هذیان آوری پذیرفته شده است. روی

هم رفته موجود وازده ی بی مصرفی قضاوت محیط درباره ی من می باشد و شاید هم حقیقت در همین باشد.

questionquestionquestionquestion

  امتیاز: 0.00