منو
 صفحه های تصادفی
دانشگاه علوم پزشکی شیراز
کوپرنیک
الکترود شناساگر فلزی
آزادی علما از دست عین الدوله
بانک مرکزی ایران
فربریت
زباله‌های رادیواکتیو
بسکتبال
فاضلاب
تعیین نقشه در پروکاریوت هاو ویروس ها
 کاربر Online
542 کاربر online
 : روان شناسی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline لیلا مهرمحمدی 3 ستاره ها ارسال ها: 411   در :  یکشنبه 03 اردیبهشت 1385 [08:42 ]
  هنر شاد زیستن
 

روان شناسان سه عامل را برای شادمانی شناسایی کرده اند: لذت بردن از زندگی به کارگیری توانایی های فردی به طور بی وقفه، و درک آن چه برتر از ماست .

آیا شادمانی ذاتی است؟

مطالعاتی که بر روی دوقلوها انجام شده، ذاتی بودن شادمانی و افسردگی را به اثبات رسانده است. نتایج حاصل از این

مطالعات، حتی در مورد دوقلوهای همسانی که در محیطی یکسان بزرگ شده اند نیز صدق می کند. با وجود این، ژن

های مؤثر در ایجاد شادی هنوز ناشناخته اند و همان طور که از یافته های روان شناختی برمی آید، به احتمال زیاد، ژن

های متفاوتی در ایجاد روحیة شاد دخالت دارند. این ژن ها با تغییر دادن میزان سروتونین در مغز، باعث بروز حس شادی

می شوند. افسردگی، ناشی از کاهش سروتونین در مغز است و داروهایی مانند پروزاک که حاوی سروتونین هستند،

افسردگی را از بین می برند و در بیمار ایجاد سرخوشی می کنند. با این حال، حتی آنان که به طور مادرزادی غمگین

هستند، می توانند با تغییر دیدگاه ها و تجدیدنظر در رفتارشان زندگی شادتری برای خود بسازند.

آیا کسانی که پنجاه سال پیش از این زندگی می کردند، شادتر از ما بودند؟

در حال حاضر میزان شادی مردم جهان در قالب طرح هایی مانند پایگاه اطلاعاتی شادمانی در جهان تعیین می شود.

نتایج حاصل از تحلیل این اطلاعات، از سال 1950 تاکنون هیچ تغییری را در وضعیت روحی ساکنان کشورهای غربی از

جمله انگلیس، نشان نمی دهد. این در حالی است که شرایط زندگی آنان به طور چشمگیری بهتر شده است. دکتر

استیونز معتقد است که در قرن بیست ویکم، اتومبیل شخصی و رسانه ها، دو مانع اصلی در راه رسیدن به احساس

خوشبختی هستند. اتومبیل شخصی، ما را چنان از جامعة اطرافمان جدا می کند که به جای احساس صمیمیت با

شهر و محل زندگی مان، از آن می گریزیم. تلویزیون (و تا حدودی مطبوعات) خشونت، اخبار ناگوار و اسراف را به مردم

منتقل می کند و باعث ترس و ایجاد ناراحتی در آن ها می شود. علاوه بر این، تماشای تلویزیون، فعالیت بینندگان را کم

می کند و زمانی را که ممکن است صرف انجام دادن کارهای دیگر شود، از آن ها می گیرد.


براساس یافته های حاصل از پژوهش های اجتماعی فراگیر در آمریکا (US General Social Survey) عوامل اصلی

شادمانی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: روابط خانوادگی، مسائل مالی، کار، روابط اجتماعی و سلامت جسمانی. در

کنار این عوامل می توان به ارزش های شخصی و آزادی نیز اشاره کرد. دکتر استیونز با استناد به این تحقیق زمان بر و

نیز طرح اسلوف، ادعا می کند که احساس شادمانی، حاصل عوامل جسمانی، روابط با دیگران و فراگیری شیوه های

مثبت سازماندهی افکار است. او در این خصوص می گوید: شاد بودن مستلزم ورزش کردن و توجه به رژیم غذایی،

اهمیت دادن به روابط عاطفی و داشتن صبر و حوصله است. دکتر استیونز همچنین توصیه می کند که به غریبه ها

لبخند بزنیم، به نشانة احترام، سری تکان بدهیم و مهم تر از همه، وقایع خوب را در دفترچه ای یادداشت کنیم و به

خاطرشان شکرگزار باشیم. اگر چنین کنیم، آسایش و خوشبختی را درخواهیم یافت.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline لیلا مهرمحمدی 3 ستاره ها ارسال ها: 411   در :  سه شنبه 05 اردیبهشت 1385 [09:19 ]
  بچه‌ها برای‌ آموزش‌ ماآماده‌اند.
 

همه‌ بچه‌ها از همه‌ ما بزرگترها بهتر و بیشتر می‌دانند که‌ چگونه‌ اوقاتشان‌ را به‌ خوشی‌ بگذرانند ومی‌دانند که‌ چگونه‌

بخندند. برای‌ خندیدن‌ نیاز به‌ بهانه‌های‌ بزرگ‌ ندارند چون‌ خندیدن‌ احساس‌ خوبی‌به‌ آنها می‌دهد، آیا شما امروز از

سهمیه‌ خنده‌ خود استفاده‌ کرده‌اید؟ خنده‌ بچه‌ها بی‌اختیار و خود به‌خود به‌ وجود می‌آیند. هر چیزی‌ را بی‌جهت‌ تجزیه‌ و

تحلیل‌ نمی‌کنند آنها فقط در مشغله‌ بودن‌ هستند وهر موقع‌ که‌ آدم‌ بزرگی‌ را با این‌ حال‌ و هوا و روحیه‌ می‌بینیم‌ دلمان‌

می‌خواهد سر تا پایش‌ را طلا بگیریم‌.بیایید تصمیم‌ بگیریم‌ کمتر فکر کنیم‌ و بیشتر پاسخ‌ دهیم‌. بچه‌ها عاشقانی‌

همیشگی‌اند. بچه‌هاکنجکاوند، یک‌ صخره‌، یک‌ سوسک‌، چاه‌ کف‌ آشپزخانه‌ یا یک‌ موش‌ برای‌ یک‌ کودک‌ منشا حیرت‌

وشگفتن‌ است‌. هر چیزی‌ یک‌ تجربه‌ مهیج‌ و تازه‌ برای‌ مجذوب‌ شدن‌ است‌. اما بزرگترها کنار می‌کشند،آنها واقعا چیز

زیادی‌ در مورد صخره‌ها و سوسک‌ها و یا موشها نمی‌دانند. خیلی‌ چیزهاست‌ که‌ هنوزبرای‌ دانستن‌ باقی‌ است‌. اما

مشکل‌ این‌ است‌ که‌ بسیاری‌ از ما با رسیدن‌ به‌ دوران‌ بزرگسالی‌ فراموش‌کرده‌ایم‌ که‌ این‌ دنیا چقدر سحرآمیز است‌.

بچه‌ها به‌ سادگی‌ همه‌ چیز را می‌پذیرند. از دید بچه‌ها فقیر وغنی‌، سیاه‌ و سفید همه‌ خوب‌ هستند. برای‌ بچه‌ها خیلی‌

مهم‌ نیست‌ که‌ مذهب‌ یا سیاست‌ شماچیست‌؟ بچه‌ها شما را و اوضاع‌ واحوال‌ را می‌پذیرند تا آن‌ که‌ نپذیرفتن‌ را یاد

بگیرند. کسی‌ را می‌شناسید که‌ در مقابل‌ صداقت‌ کودکان‌دچار بهت‌ و وجد نشده‌ باشند؟

بچه‌ها تصمیم‌ و تحرک‌ فوق‌ العاده‌ای‌ دارند اگر چیزی‌ رابخواهند تا به‌ دستش‌ نیاورند مأیوس‌ نمی‌شوند، «میشه‌ برام‌

بستنی‌ بخری‌؟» «من‌ یه‌ شلوار قرمزمی‌خواهم‌» سماجت‌ بچه‌ها واقعا قابل‌ تحسین‌ است‌ و باید تحمل‌ کرد. بچه‌ها در هر

کاری‌ سماجت‌ ومداومت‌ نشان‌ می‌دهند. وقتی‌ ما راه‌ رفتن‌ را یاد می‌گرفتیم‌ بارها زمین‌ خوردیم‌ و برخاستیم‌. با

صورت‌زمین‌ خوردیم‌ اما پس‌ از گریه‌ دوباره‌ بلند شدیم‌، آیا هنوز آن‌ اراده‌ و پشتکار را از خود نشان‌ می‌دهیم‌؟

وقت‌ بیشتری‌ را با بچه‌ها بگذرانید و چیزهای‌ بیشتری‌ در مورد خندیدن‌ بی‌خودی‌، شادی‌ بی‌دلیل‌،پذیرفتن‌

کنجکاوی‌، انعطاف‌، اعتماد، اراده‌ و تصور خلاق‌ از آنها بیاموزید. بچه‌ها برای‌ آموزش‌ ماآماده‌اند.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline نیر فارابی اصل 3 ستاره ها ارسال ها: 630   در :  پنج شنبه 21 اردیبهشت 1385 [03:15 ]
  زنده ایم که زندگی کنیم یا ...؟؟؟
 

با سلام
خانم مهرمحمدی ، به نکته ظریف و جالبی اشاره کردید. ابتلای دنیای امروز ما و یکی از دلایل اینکه این همه میزان افسردگی و ناهنجاریها در جوامع انسانی ما اینقدر بالا رفته همین مساله است.

اونقدر خودمون رو درگیر ظواهر زندگی و حساسیت های بی مورد می کنیم و اونقدر خودمون رو آزار میدیم madcrysadکه بعضی مواقع ( که اکثر مواقع ) یادمون میره که زنده ایم که زندگی کنیم یا زندگی می‌کنیم که زنده بمانیم؟؟!!!rolleyesrolleyesrolleyes

  امتیاز: 0.00