منو
 صفحه های تصادفی
امام حسین علیه السلام و تفسیر آیه 62 سوره انعام
اسماعیل فرزند امام صادق علیه السلام
فایده منطق چیست؟
سیل‌ها
لوازم اتومبیل
دانشکده پرستاری
فندقه
چنگیز خان
برخورد قاطع امیرالمؤمنین در برابر عمر
نقدینگی بین المللی
 کاربر Online
846 کاربر online
 : رسانه‌های صوتی و تصویری
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مهناز نظری 3 ستاره ها ارسال ها: 235   در :  جمعه 16 تیر 1385 [04:23 ]
  دیالوگ های ماندگار(2)
 

با سلام
از آنجایی که دیالوگ های ماندگار بسیار طولانی شده بود و خواندن آن هم سخت ، دیالوگ های ماندگار 2 را ایجاد کردیم ، دوستان از این به بعد دیالوگ هایشان را به این بخش ارسال کنند.
با تشکر

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مهناز نظری 3 ستاره ها ارسال ها: 235   در :  جمعه 16 تیر 1385 [04:39 ]
  سانست بلوار
 

سانست بلوار ( 1950- Sunset Blvd )

سانست بلوار یکی از ده فیلم نامه برتر تاریخ سینماست که توسط یک گروه سه نفری شامل چارلز براکت ، بیلی وایلدر ، دی.ام.مارشمن جونیر نوشته شده است. کارگردانی این فیلم را فیلم ساز بزرگ آمریکایی بیلی وایلدر بر عهده داشته.
فیلم سانست بلوار به موقعیت متزلزل و نامطمئن بازیگران در هالیوود به ویژه وقتی پا به سن می گذارند می پردازد.

**فیلم نامه نویسی قصد دارد از روی داستان زندگی یکی از هنرپیشه های مطرح دوران صامت فیلم نامه ای بنویسد ، دیالوگ زیر یکی از دیالوگ های بسیار معروف تاریخ سینماست که بین گیلیس ( فیلم نامه نویس ) و نورما دزموند ( هنرپیشه مطرح دوران صامت ) رد و بدل می شود:

گیلیس : تو نورما دزموندی. در فیلم های صامت بازی می کردی و روزگاری ستاره بزرگی بوده.
نورما دزموند : من هنوزم بزرگم ، این فیلم ها هستند که کوچک شده اند.

نورما دزموند نمی خواهد بپذیرد که دوران حرفه ای و شهرت او دیگر به پایان رسیده است.

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مهناز نظری 3 ستاره ها ارسال ها: 235   در :  یکشنبه 18 تیر 1385 [03:27 ]
  دکتر استرنج لاو...
 

دکتر استرنج لاو، یا چگونه یاد گرفتم از ترس دست بردارم و بمب را دوست داشته باشم

این فیلم ساخته استنلی کوبریک است و طنز تلخ و غریبی دارد.

سران مملکتی کشور در اتاقی که به آن اتاق جنگ می گویند دور هم جمع می شوند و برای مشکلات کشور راه حلی به جز جنگ ندارند. جمله زیر ، دیالوگ معروف فیلم است که بعد از اختلاف بین اعضا ، رئیس جمهور به زبان می آورد:

« آقایان شما در این اتاق نمی توانید دعوا کنید ، چون اینجا اتاق جنگ هاست.»

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مهناز نظری 3 ستاره ها ارسال ها: 235   در :  دوشنبه 26 تیر 1385 [23:00 ]
  نابخشوده
 

نابخشوده ( 1992- کلینت ایستوود- Unforgiven )

« کشتن یه آدم کار خیلی سختیه ، تو هر چیزی رو که داشته و هر چیزی رو که قراره داشته باشه ازش می گیری.»

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مهناز نظری 3 ستاره ها ارسال ها: 235   در :  شنبه 14 مرداد 1385 [00:01 ]
  روشنایی های صحنه
 

روشنایی های صحنه ( 1952- چارلی چاپلین - Limelight )


« آماتور ... ما یک مشت آماتور بیشتر نیستیم ، اونقدر عمر نمی کنیم تا چیز دیگه ای بشیم.»

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  پنج شنبه 16 شهریور 1385 [04:54 ]
  محبتین
 

فیلم : محبتین.محصول بالیوود
بازیگران: شاهرخ خان. آیش واریا رای
شاهرخ خان: چی می شه اگه اونی رو که تو دوست داری تورو دوست نداره مگه وقتی عاشقش شدی شرط کردی اونم تورو دوست داشته باشهیا شرط کردی حتی بیشتر ازتو زنده باشه مگه الان اون نیست چی شده فقط کافیه چشمامو ببندم تا اون در کنارم باشه

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  پنج شنبه 16 شهریور 1385 [04:54 ]
  کال هو نا هو
 

تمام زندگی تو امروز بکن چون ممکنه فردایی وجود نداشته باشه

فیلم :کال هو نا هو
بازیگران :شاهرخ خان. پریتی زینتا

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  یکشنبه 19 شهریور 1385 [06:22 ]
  baba mandegar
 

نمردیم و گوِِِلّم خوردیم گوزنها (بهروز)biggrin
kb

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مهناز نظری 3 ستاره ها ارسال ها: 235   در :  یکشنبه 26 شهریور 1385 [05:03 ]
  طلات ظهر ( ماجرای نیمروز )
 

صلات ظهر ( 1952- High Noon )

دیالوگ کلانتر شهر که مردم , او را در جنگ و درگیری با چند خلافکار , که تازه از زندان آزاد شده اند و قصد انتقام از کلانتر را دارند , تنها گذاشته اند :
« جونتو به خطر می اندازی که خلافکارو بگیری , ولی هیئت منصفه ولش می کنه , تا اونها رو دوباره برگردونن و به طرفت شلیک کنند ... آخرش هم توی یه خیابان کثیف به خودت می پیچی و می میری , برای چی ؟ برای هیچ چی ... برای یه ستاره. »

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  چهارشنبه 03 بهمن 1386 [10:22 ]
  پرستویی و پورسرخ
 

biggrinاینجا مقام نداره مسئول منم.

  امتیاز: 0.00