منو
 کاربر Online
746 کاربر online
 : ادبی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  سه شنبه 30 فروردین 1384 [03:02 ]
  پرندگان اساطیری ایران: هدهد
 

هدهد پرنده ای است از راسته ی سبکبالان که دارای منقار نو ک تیز و طویل و خمیده و جثه ای به اندازه ی یک سار است. این پرنده حشره خوار است و روی سر آن یک دسته پر وجود دارد که حیوان به اراده ی خود می تواند مانند بادبزن آن ها را از هم وا کند یا روی هم بخواباند. وجه تسمیه شانه به سر به همین جهت است. به هدهد ، پوپک ، بوبک ، مرغ سلیمان ، پوپو ، بوبو هم می گویند.
بنا بر افسانه های پیش از مسیحیت ، هدهد با کندن پرهای والدینش و لیسیدن چشم های فروغ جوانی را به آن ها باز می گرداند. هدهد به سبب این اعجاز ، نماد کیمیا گرانه ی آب حیات و باز یابی جوانی و در نهایت ولادت ثانوی روحانی است. به همین دلیل است که عامه معتقدند چشم هدهد گنج های پنهان را می بیند و از راه دور آب های زیرزمینی را کشف می کند.
هدهد در اسطوره ها و منظومه های ایرانی ، خبر آور و واسطه ی میان خلق و خداوند است و نیز آموزگار غیب و صاحب اسرار و راز دان. جلوه گاه مهم بروز این صفات رمزی هدهد در ادبیات فارسی مثنوی " منطق الطیر " عطار است. عطار در منطق الطیر هدهد را با صفاتی چون هادی ، پیک ، صاحب سر سلیمان و ... می ستاید. البته در " سوره ی نمل" نیز به همین نقش هدهد اشاره شده است. این هدهد که به علت آشنایی هایش با سلیمان مطلوب او واقع شده ، مثال اعلای ولی کامل است و اسم اعظم را در منقار او نهاده اند و با آن که در عالم بالا آشیان دارد ، عالم سفلی را نیز نیک می داند ، و به همین دلیل راهنمای مرغان جویای سیمرغ می شود . در این تفسیر هدهد ، پیکی روحانی است که راهنمای انسان ( رهرو ، سالک ) جویای وطن اصلی می شود. هدهد رمز الهام غیبی و آگاهی از عالم غیب است . هدهد گاهی ممکن است به سیمرغ یا عنقا بدل شود که در این صورت هدهد- سیمرغ نماد حق ( جان جانان ) می شود.
در افسانه های ایرانی آمده است که هدهد در اصل زنی شوی کرده بود . روزی در برابر آینه گیسوانش را شانه می کرد ، پدر شوهرش بی خبر از در در آمد . زن که سخت ترسیده بود پرنده شد و پرید اما شانه به سرش ماند ، از این رو شانه به سر نام گرفت. به روایتی دیگر هدهد در اصل زنی با تقوا و پارسا بود که شوهر بد دل و فرومایه ای داشت. روزی مرد ، همسرش را در حال نیایش خداوند دید و او را آزرد. زن از خدا یاری خواست و خداوند او را به صورت پرنده ای در آورد. در گذشته امعاء و احشاء هدهد را خشک می کردند و به عنوان طلسم به کار می بردند و معتقد بودند که این طلسم آن ها را از چشم زخم حفظ می کند و باطل کننده ی سحر است و اجنه رامی رماند.



  امتیاز: 0.00