منو
 صفحه های تصادفی
تلویزیون چگونه کار می کند؟
ملکشاه بن محمود سلجوقی
ماهی پرنده «صورت فلکی»
از مناقب علی و فاطمه علیهما السلام
تعیین کنندگان زمان ظهور دروغگویند
کویر های شنی بزرگ
هسیت
فیزیک اتمسفر
سوره حمد و نعمت ولایت حضرت علی علیه السلام
تفسیر کلمه ذکر و اهل ذکر
 کاربر Online
372 کاربر online
 : ادبی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline محمد رضا قدوسی 3 ستاره ها ارسال ها: 916   در :  شنبه 18 تیر 1384 [03:10 ]
  مشاعره
 

با سلام

می خواهیم مشاعره کنیم کی حال دارد ؟

یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد

دال بده !lol

  امتیاز: 0.80     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سمیه یاری 3 ستاره ها ارسال ها: 237   در :  شنبه 18 تیر 1384 [09:54 ]
  > مشاعره
 

من که تا آخرش هستم.(اینو از اول بگم که بعدا اسم دیگه ای برام نگذارید).biggrin

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

بازم( دال) بده.
خدایی شعری قشنگیه .نه؟

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سمیه یاری 3 ستاره ها ارسال ها: 237   در :  یکشنبه 19 تیر 1384 [11:49 ]
  > مشاعره
 

می دونم که یه کم طولانیه .



من به هر حال که باشم به تو می اندیشم

تو بدان این را تنها تو بدان

تو بیا

توبمان با من تنها تو بمان

جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب

من فدای تو

به جای همه گلها تو بخند

اینک این من که به پای تو درافتاده ام باز

ریسمانی کن از آن موی دراز

تو بگیر

تو ببند

تو بخواه

پاسخ چلچله ها را تو بگو

قصه ابر وهوا را تو بخوان

تو بمان با من تنها تو بمان

در دل ساغرهستی تو بجوش

من همین یک نفس ازجرعه جانم باقی است

آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش.


ببینم کی می تونه ( شین ) بده.




  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مهدیار نوید 3 ستاره ها ارسال ها: 500   در :  دوشنبه 20 تیر 1384 [04:23 ]
  >> مشاعره
 


شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
دوستی کی آخر آمد، مهربانان را چه شد

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سمیه یاری 3 ستاره ها ارسال ها: 237   در :  دوشنبه 20 تیر 1384 [12:56 ]
  > مشاعره
 

یارب این کعبه مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین من است



(در جواب آقای قدوسی)
آخه به نظر شما کی می تونه به این قشنگی شعر بگه بجز فریدون مشیری؟

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سمیه یاری 3 ستاره ها ارسال ها: 237   در :  دوشنبه 20 تیر 1384 [13:01 ]
  > مشاعره
 

دلم می خواد که شعر بعدی رو هم خودم بنویسم. آخه می دونید حیفم اومد که حرف(ت) بیاد ولی شعر دیگه ای نوشته بشه .
تو به من خندیدی
و نمی دانستی من به چه دلهره
از باغچه همسایه سیب را دزدیدم.
باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید.
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک.
و تو رفتی و هنوز
سالهاست در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان میدهد آزارم.
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت!!؟

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سلیمه_مقصودلو 3 ستاره ها ارسال ها: 90   در :  جمعه 24 تیر 1384 [22:07 ]
  > مشاعره
 

این هم حکایت ما و شبکه ی رشد!:
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر

یک پیشنهاد:
هرکس تنها یک بیت یا یک قطعه شعر بنویسد .آخر ناسلامتی مشاعره هم برای خودش مقرراتی دارد. این جوری دیگر تشتت اشعار ارسالی پیش نمی آید. با تشکر از شرکت کنندگان محترم.cool

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline حمیده کاشیان 3 ستاره ها ارسال ها: 195   در :  یکشنبه 26 تیر 1384 [07:32 ]
  >> مشاعره
 

با سلام به ادب دوستان انجمن و به خصوص سرکار خانم مقصودلو

حالا که انجمن ادبی با اقبال دوستان ( از ناشناس گرفته تا جناب آقای نوید ) مواجه شده و مشاعره هم به مصداق گفته ی

حافظ که فرمود : "دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش " ادامه پیدا کرده ، پیشنهاد می کنم که:

این ناتانائیل را از عزیز به حضیض ببرید و به جایش مشاعره را بر صدر بنشانید . . . .


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سمیه یاری 3 ستاره ها ارسال ها: 237   در :  پنج شنبه 30 تیر 1384 [06:51 ]
  > مشاعره
 

از اونجایی که همه رفتن مسافرت و هیچکی به هیچکیه. کسی هم نیست که گیر بده هرکس یه بار باید شرکت کنه یا چرا شعرهاتون تو حال و هوای ناامیدیه ما هم هر کاری دلمون خواست می کنیم .
اخطار می دم اگر کسی شعر ننویسه خودم یه تنه همه رو می نویسم.

راه من پیداست
پای من خسته ست
پهلوانی خسته را مانم که می گوید سرود کهنه فتحی قدیمی را با تن بشکسته اش
تنها
زخم پر دردی به جا مانده است از شمشیر
و درد جانگدازی از خشم
اشک می جوشاندش در چشم خونین
داستان درد
خشم خونین اشک می خشکاندش در چشم
در شب بی صبح خود تنهاست
از درون بر خود خمیده در بیابانی که بر هر سو خوف نهاده دام
دردناک و خشمناک از رنج و زخم و نخوت خود فریاد می زند
در تمام شب چراغی نیست
در تمام دشت نیست یک فریاد
ای خداوندان ظلمت شاد
از بهشت گندتان مارا
جاودانه بی نصیبی باد
باد تا فانوس شیطان را بر آویزیم
در رواق هر شکنجه گاه این فردوس ظلم آیین
باد تا شبهای افسون مایه تان را من
به فروغ صد هزاران افتاب جاودانه تر کنم نفرین


می دونید آدم وقتی این شعرو می خونه می ترسه . حال و هواش ترسناکه.confusedconfused



  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline حمیده کاشیان 3 ستاره ها ارسال ها: 195   در :  پنج شنبه 30 تیر 1384 [17:48 ]
  >> مشاعره
 

به فروغ صد هزاران افتاب جاودانه تر کنم نفرین

ن :
نه در مسجد گذارندم ،که مستی
نه در میخانه ،کاین خمار خام است


در ضمن من مسافرت نیستم، هستم و آماده ی مشاعره

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline فاطمه سیارپور 3 ستاره ها ارسال ها: 704   در :  پنج شنبه 30 تیر 1384 [20:45 ]
  > مشاعره
 


توای دلبر که پرسی حال مارا،
که می گوید که یاد آشنا کن؟
مرادرمانده حسرت چه خواهی؟
که می گوید که دردم را دوا کن؟
...
نمی دیدی دلم دیوانه تست؟
نپرسیدی چرا حال دلم را؟
به درگاه تو زاری ها نکردم؟
چرا پس حل نکردی مشکلم را؟

ترا «پیوند روح وجان» نخواندم؟
تو پیوند «دل وجانم» نبودی؟
چرا از دام آزادم نکردی؟
چرا درفکر درمانم نبودی؟

نمی دیدی که بعد از آن همه رنج
دل من تاب تنهایی ندارد؟
نمی خواندی مگر در داستان ها
«دل عاشق شکیبایی ندارد»؟
...

ترا چون گل نوازش ها نکردم؟
«خریدار تو ونازت» نبودم؟
تو «تنها همزبان من » نبودی؟
من از جان محرم رازت نبودم؟

نمی لرزید سرتا پایم از شوق؟
چو یک دم در کنارت می نشستم؟
نمی گفتم به آن چشمان زیبا
«تو زیبایی ومن زیبا پرستم»؟

در آن مهتاب شب های بهاری
که می کردی به روی من تبسم
نگه را بود پروای تماشا؟
زبان را بود یارای تکلم؟

...نمی گفتم ترا با بی قراری :
ببین دل را که از هجران چه دیده؟
ننالیدم در آغوشتع که ای ماه
ببین جان را چه محنت ها کشیده؟

چه می پنداشتی پولاد بودم؟
تنم رویین وجانم آهنین بود؟
اگر هم آهنم پنداشتی باز
سزای آن محبت ها نه این بود!
....
که گوید یاد کن بیمار خود را؟
که گوید باخبر از حال من باش؟
اگریارم نئی حالم چه پرسی؟
وگریار منی پس مال من باش!


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline فاطمه سیارپور 3 ستاره ها ارسال ها: 704   در :  پنج شنبه 30 تیر 1384 [20:51 ]
  > مشاعره
 

سلام

با عرض پوزش یک مزاح با بزرگ ترها:

سرکار خانم کاشیان !

خیلی حیف شد که شعرتان با (ت) تمام شد اگر با (ب) تمام می شد می توانستم بگویم:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی....!!!

اما خوب اینم یک شعر با( ت):

توانا بود هرکه دانا بود...!!!

نه این دفعه جدا با (ت) شعری را از فریدون مشیری (تلخیص ) آغاز می کنم:

(ظاهرا در پست مطالب این جابجایی اتفاق افتاد)


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline محمود احمدی 1 ستاره ها ارسال ها: 22   در :  شنبه 01 مرداد 1384 [08:59 ]
  >مشاعره
 

شود آیا که در میکده ها بگشایند

گره از کار فرو بسته ما بگشایند

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline فاطمه سیارپور 3 ستاره ها ارسال ها: 704   در :  شنبه 01 مرداد 1384 [15:48 ]
  > مشاعره
 

دست از طلب ندارم تا کام دل برآید

یاجان رسد به جانان یا جان زتن درآید

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline خدیجه جفاکش 3 ستاره ها ارسال ها: 204   در :  یکشنبه 02 مرداد 1384 [06:05 ]
  > مشاعره
 

دنیا مطلب که عور می باید رفت
نزدیک نشو که دور می باید رفت
حمالی این جهان هرزه مکن
کز کوچه تنگ گور می باید رفت

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline خدیجه جفاکش 3 ستاره ها ارسال ها: 204   در :  یکشنبه 02 مرداد 1384 [06:07 ]
  > مشاعره
 

تو خیال کردی که دنیا مال توست ؟
ور نه پنداری که هر ساعت اجاره دار توست ؟
هر چه خوردی مال مور است هر چه بردی مال گور
هر چه مانده مال وارث هر چه کردی مال توست

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سمیه یاری 3 ستاره ها ارسال ها: 237   در :  یکشنبه 02 مرداد 1384 [06:12 ]
  > مشاعره
 

تنهایی می آید
و می نشیند
و ساعت هایم را می بلعد
چنان با احتیاط
که حتی ثانیه ای
از گوشه دهانش
پایین نمی افتد !

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  یکشنبه 02 مرداد 1384 [07:14 ]
  > مشاعره
 

در اتاقی که به اندازه ی یک تنهایی است
دل من
که به اندازه ی یک عشق است
به بهانه های ساده ی خوشبختی خود می نگرد
به زوال زیبای گل ها در گلدان
به نهالی که تو در باغچه ی خانه مان کاشته ای
و به آواز قناری ها
که به اندازه ی یک پنجره می خوانند.



  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سمیه یاری 3 ستاره ها ارسال ها: 237   در :  دوشنبه 03 مرداد 1384 [13:22 ]
  > مشاعره
 


درخت با جنگل سخن میگوید

علف با صحرا

ستاره با کهکشان

و من با تو سخن میگویم

نامت را به من بگو

دستت را به من بده

حرفت را به من بگو

قلبت را به من بده

من ریشه های تو را دریافته ام

با لبانت برای همه لبان سخن گفته ام

و دست هایت با دستان من آشناست

در خلوت روشن با تو گریسته ام

برای خاطر زندگان ،

و در گورستان تاریک با تو خوانده ام

زیباترین سرود ها را

زیرا که مردگان این سال

عاشق ترین زندگان بوده اند

دستت را به من بده

دست های تو با من آشناست

ای دیر یافته با تو سخن می گویم

بسان ابر که با طوفان

بسان علف که با صحرا

بسان باران که با دریا

بسان پرنده که با بهار

بسان درخت که با جنگل سخن میگوید

زیرا که من

زیرا که من ریشه های تورا دریافته ام

زیرا که صدای من

باصدای تو آشناست.


  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline مهدیار نوید 3 ستاره ها ارسال ها: 500   در :  دوشنبه 03 مرداد 1384 [13:39 ]
  >مشاعره
 

دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست
به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد

عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت
نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد


من هم پیشنهاد خانم کاشیان را تکرار می کنم:
پیشنهاد می کنم که:

این ناتانائیل را از عزیز به حضیض ببرید و به جایش مشاعره را بر صدر بنشانید . . . .


  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline فاطمه سیارپور 3 ستاره ها ارسال ها: 704   در :  سه شنبه 04 مرداد 1384 [10:29 ]
  > مشاعره
 

سلام

ببخشید آشناست آخرش چی داره؟

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  جمعه 07 مرداد 1384 [20:15 ]
  > >>مشاعره
 

> مهدیار نوید:

با سلام

اما آدم که مدتی نباشد و
از قافله عقب مانده باشد و
حرص بخورد که کلی شعر را نخوانده و
کلی اذیت می توانسته و نکرده ،

پس باید یک کاری بکند که حال بدهد mrgreen

درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث


و اگر این شعر سخت است و ....lol

( و البته مسؤول انجمن نشنیده بگیرد و
به رویش نیاورد که بلد است و ..... )

در رحمت است به روی ما بسته
زین همه رنج و زحمت و اژ

و البته اشتباه چاپی نیست و آخرش ژژژژژژژژژژ است .
چه می شود کرد ؟twisted

  امتیاز: 0.00    نمایش یاسخ های این پست  
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline فاطمه سیارپور 3 ستاره ها ارسال ها: 704   در :  دوشنبه 17 مرداد 1384 [11:23 ]
  > مشاعره
 

سلام

این هم با :«د»

دردم نهفته به زطبیبان مدعی

باشد که از خزانه غیبم دوا کنند

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline سمیه یاری 3 ستاره ها ارسال ها: 237   در :  دوشنبه 17 مرداد 1384 [15:09 ]
  > مشاعره
 

امان از دست آدمای مردم آزار و مشاعره کسادکنevilکه خودشون رو ناشناس جا می زنندwink


ژاله بر لاله چو خال دلبران در دلربایی نرگس و سنبل چو چشم و زلفشان در دلستانی
و آن بنفشه بین پریشان کرده آن زلف معطر کرده دلها را پریشان همچو زلفین فلانی
زین سبب بنگر سر خجلت به زیر افکنده گوید : من کجا و طره مشکین و پرچین فلانی؟


خدا امام خمینی ( ره ) رو بیامرزد که این شعر رو گفته اند.



  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  دوشنبه 17 مرداد 1384 [15:09 ]
  > >> >>مشاعره
 

> محمود احمدی:
> من با ث جواب می دهم:
>
> ثواب روزه و حج قبول آنکس برد
>
> که خاک میکده عشق را زیارت کرد
>
>یک ناشناس

دوست دارم ودانم که تویی دشمن جانم

ازچه بادشمن جانم شده ام دوست ندانمbiggrin
biggrin

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  دوشنبه 17 مرداد 1384 [15:09 ]
  > >> مشاعره
 

> حمیده کاشیان:
> به فروغ صد هزاران افتاب جاودانه تر کنم نفرین
>
> ن :
> نه در مسجد گذارندم ،که مستی
> نه در میخانه ،کاین خمار خام است
>
> ------------------------------------------
>ت:

>تیره روزان جهان را به چراغی دریاب

>که پس از مرگ تو راشمع مزاری باشند





  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  دوشنبه 17 مرداد 1384 [15:09 ]
  > مشاعره
 

>یک ناشناس

>دیوی به مذهب فرمانبران عشق خطاست

>خدا یکی و محبت یکی و یار یکی

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  دوشنبه 17 مرداد 1384 [15:09 ]
  > > >>مشاعره
 

> ناشناس:
> > مهدیار نوید:
>
> با سلام
>
> اما آدم که مدتی نباشد و
> از قافله عقب مانده باشد و
> حرص بخورد که کلی شعر را نخوانده و
> کلی اذیت می توانسته و نکرده ،
>
> پس باید یک کاری بکند که حال بدهد mrgreen
>
> درد ما را نیست درمان الغیاث
> هجر ما را نیست پایان الغیاث
>
>
> و اگر این شعر سخت است و ....lol
>
> ( و البته مسؤول انجمن نشنیده بگیرد و
> به رویش نیاورد که بلد است و ..... )
>
> در رحمت است به روی ما بسته
> زین همه رنج و زحمت و اژ
>
> و البته اشتباه چاپی نیست و آخرش ژژژژژژژژژژ است .

>اقای مهدیار نوید

>شعر اولتان اصلا سخت نبود. جوابش این است.

>ثمری گر نکند آه فغان خواهم کرد

>اثری گر نکند ناله دعا خواهم کرد .

>از طرف یک دختر که با هوشتر از شماست



  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  دوشنبه 17 مرداد 1384 [16:47 ]
  > >>مشاعره
 

> مهدیار نوید:
> زمانی که من این شعر را نوشتم شعر خانم یاری فعال نشده بود!
>
> این هم با ت:
>
> تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
> که شادی جهانگیری غم لشکر نمی ارزد
>
> آقای مهدیار نویدbiggrin

>این هم با د

>دشمن دوست نما رانتوان کرد علاج

>شاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد

>بازهم از طرف دختری که باهوشتر از شماست.twistedredface

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  دوشنبه 17 مرداد 1384 [16:47 ]
  > > >> مشاعره
 

> ناشناس:
> > حمیده کاشیان:
> > به فروغ صد هزاران افتاب جاودانه تر کنم نفرین
> >
> > ن :
> > نه در مسجد گذارندم ،که مستی
> > نه در میخانه ،کاین خمار خام است
> >
> > ------------------------------------------
> >ت:
>
> >تیره روزان جهان را به چراغی دریاب
>
> >که پس از مرگ تو راشمع مزاری باشند
>
>
>
> دشنام خلق را ندهم جز دعا جواب

>ابرم که تلخ گیرم و شیرین عوض دهم

>از طرف یک دختر مثل خودت به نام فهیمهwinkwink

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  سه شنبه 18 مرداد 1384 [05:06 ]
  > > >> >>مشاعره
 

> ناشناس:
> > محمود احمدی:
> > من با ث جواب می دهم:
> >
> > ثواب روزه و حج قبول آنکس برد
> >
> > که خاک میکده عشق را زیارت کرد
> >
> >یک ناشناس
>
> دوستت دارم ودانم که تویی دشمن جانم
>
> ازچه بادشمن جانم شده ام دوست ندانمbiggrin
> biggrin

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  سه شنبه 18 مرداد 1384 [05:06 ]
  > مشاعره
 

>با هر کمال اندکی آشفتگی خوش است

>هر چند عقل کل شده ای بی جنون مباش

>
>
>
>من منتظر جواب هستمarrowbiggrinsurprisedsmile






  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  سه شنبه 18 مرداد 1384 [05:06 ]
  > > مشاعره
 

> سلیمه_مقصودلو:
> این هم حکایت ما و شبکه ی رشد!:
> ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
> به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
>
> یک پیشنهاد:
> هرکس تنها یک بیت یا یک قطعه شعر بنویسد .آخر ناسلامتی مشاعره هم برای خودش مقرراتی دارد. این جوری دیگر تشتت اشعار ارسالی پیش نمی آید. با تشکر از شرکت کنندگان محترم.cool

>فهیمه:

>روزی گذشت پادشهی از گذرگهی

>فریاد شوق از سر هر کوی و بام خواست
>
>
>این هم برای خواهشی که کردی.winkbiggrin

  امتیاز: 0.00     
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   ناشناس   در :  یکشنبه 30 مرداد 1384 [16:55 ]
  Re: مشاعره
 

rolleyesدر انتظار رویش ما و امیدواری در عشوه وصالش ما و خیال و خوابی (:twistedtexttext:)

  امتیاز: 0.00