برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : یکشنبه 02 مرداد 1384 [07:14 ]
پروانه و پیله
یک داستان تقدیم به انجمن ادبی رشد
پروانه و پیله
روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد.شخصی نشست وساعتها تقلای پروانه برای بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله را تماشا کرد.آن گاه تقلای پروانه متوقف شد وبه نظر رسید که خسته شده،و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد.آن شخص مصمم شد به پروانه کمک کند وبا قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد، اما جثه اش ضعیف وبال هایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد. او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحکم شود و از جثه او محافظت کند.
اما چنین نشد!
در واقع پروانه ناچار شد تمام عمر را روی زمین بخزد وهرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند.آن شخص مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه قرار داده بود،تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح می شود وپس از خروج از پیله به او امکان پرواز دهد.
گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر می کرد بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم ،فلج می شدیم ،به اندازه کافی قوی نمی شدیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.
امتیاز: 6.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!