کجایند ناقلان اخبار و طوطیان شکر شکن شیرین گفتار؟ (شیرین گفتار!!! چه عرض کنم؟؟)
اگر الان راجع به دوره ای از دوران تاریخ ایران اسلامی سوالی مطرح شده بود، همه نظر میدادن و سعی می کردن هر جوری شده، مشکل را به وجود اسلام ربط بدن. مثل این که گزینشی عمل کردن رسمی است متداول و البته برای برخی متداولتر. هر کسی در هر جایگاهی که هست چیزائی که براش ناخوشاینده را سانسور میکنه، حالا یکی مثل مدیر انجمن فحش و بد وبیراه و مطالب خارج از موضوع را سانسور می کنه، یکی هم از کاربران انجمن، با پاسخ ندادن به مطالبی که نمی تونن یه جوری توش به اسلام بد و بیراه بگن. جالبه، فقط نمی دونم اسم اینو چی باید گذاشت! چون خودسانسوری قبلا برای مورد دیگری به کار رفته، دگر خود سانسوری شاید بد نباشه.
سرتون را درد نیاورم. یک کمی هم راجع به سوال:
یک جائی شنیدم که هخامنشیها در ابتدای حکومت سوار بر اسبانی می شدند که زین نداشته. نه این که فکر کنید فن آوریش را نداشتن، چون اونموقع آژانس بین المللی زین اسب وجود نداشت. این به آن سبب بوده که نمی خواستند ناز پرورد تنعم بشند. با وجود خراجهائی که از نقاط مختلف امپراطوری به دست حکومت می رسید، کم کم اوضاع و احوال بهتر شد و مردم به خصوص سران حکومت به سمت لهو ولعب رو آوردند که اثرش را بر تمام ارکان جامعه گذاشت و جامعه را از درون تهی کرد و آن شد که همه می دانیم.
البته به احتمال زیاد عوامل دیگری نیز در این زمینه موثر بوده اند و عامل فوق فقط یکی از عوامل می باشد.
امتیاز: 0.00
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از
صفحه قبلی
اقدام کنید.
ناشناس
در : چهارشنبه 04 آبان 1384 [05:46 ]
> اسکندر چطور پیروز شد ؟؟
خب اسکند مقدونی چطور پیروز شد!؟
خب با یه ذره هوش!!؟
سپاهیاان اسکندر خیلی کمتر از شاه هخامنش بود ولی تاکتیک نظامیش خیلی بهتر بود!
من در این مورد انقده کتاب خوندم که بگم چطور شد که اینطوری شد!؟
ایرانیا بخاطر سپاه خیلی بزرگشون مطمئن از پیروزیشون بودن و همینطوری حمله کردن
ولی اسکنر سپاشو به چند تا مربع تقسیم کرد
که یه عده ردیف اولو پر میکردن تا اینکه میریسد به قلب سپاه
اینطوری که هر کی میمرد نفر عقبی میرفت جاشو میگرفت
با این شیوه تونست با یه ارتشی کمتر از یک دهم یا شایدم یک بیستم سپاه ایران پیروز بشه!
در ضمن در رابطه با هخامنشیان
اگه کتاب کوروش کبیر یا ذوالقرنین
نوشته ی دکترعبدالکلام آزاد
رو بخونی
اونجا با دلایل خیلی زیاد و کاملا منطقی اثبات کرده که کوروش کبیر پایه گذار سلسله ی هخامنشیان پیامبر بوده
که نامشم در قرآن به اسم ذوالقرنین اومده.
همون کسی که الآن قوانینش همون قوانین سازمان ملله
فقط دوهزارو پونصد سال پیش این قوانین رو اجرا میکرد
یا اگه وصیت نامه ی داریوش کبیرو بخونید میتونید بفهمید که دوهزار و پونصد سال پیش ایرانیان یکتا پرست بودند
برای خونده وصیت نامه ی داریوش
به لینک زیر که مطالب خودم با نام مستعار daltoona تو تبیانه رجوع کنید
''بر پایه یادداشتهای روزانه "کالیستنسCallisthenes " مورخ رسمی اسکندر، 12 اوت سال 330 پیش از میلاد، نیروهای این فاتح مقدونی در پیشروی به سوی "پرسپولیس" پایتخت آن زمان ایران، در یک منطقه کوهستانی صعب العبور (دربند پارس، تکاب در کهگیلویه) با یک هنگ ارتش ایران (1000 تا 1200 نفر) به فرماندهی ژنرال «آریو برزن Ario Barzan » رو به رو و متوقف شدند و این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش دهها هزار نفری اسکندر شده بود که مصر، بابل و شوش را قبلا تصرف و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری داده بود. سرانجام این هنگ با محاصره کوهها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پای درآمد و فرمانده دلیر آن نیز برخاک افتاد.
مورخ اسکندر نوشته است که اگر چنین مقاومتی در گاوگاملاGaugamela (کردستان کنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شکست مان قطعی بود. در "گاوگاملا" با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز که درحال پیروز شدن بر ما بودند ؛ در پی او دست به عقب نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم در جهت شمال شرقی ایران فرار کرده بود و « آریو برزن » در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می داد.''
با استناد به مطالب فوق می توان استنباط کرد که مشکل اصلی در عدم مقاومت، دلیری و پایمردی شخص شاه و سران سپاه بوده و هر جا پایمردی همراه با درایت وجود داشته با سپاهی اندک صدمات زیادی به دشمن وارد شده. و اگر این اوصاف در شاه و اطرافیان او وجود داشت هیچگاه اسکندر نمی توانست بر ایران غلبه یابد.
شما باید یک عنوان و متن وارد کنید!