منو
 صفحه های تصادفی
وقایع و حوادث ناگوار در هوانوردی
ساختمان اتان
فرهنگ اصطلاحات و واژگاه سینمایی( الف)
امام رضا علیه السلام و منع از اسراف
رشته دامپروری
فلسفه و علم
شوید
لایه Internet
آزمایشهای احتراق
متد تحقیق در فلسفه
 کاربر Online
378 کاربر online
 : ادبی
برای پاسخ دادن به این ارسال باید از صفحه قبلی اقدام کنید.   کاربر offline فاطمه سیارپور 3 ستاره ها ارسال ها: 704   در :  سه شنبه 18 بهمن 1384 [09:22 ]
  کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم ...
 

نشسته سایه ای از آفتاب بر رویش

به روی شانه طوفان رهاست گیسویش

ز دوردست سواران دوباره می آیند

که بگذرند به اسبان خویش از رویش

کجاست یوسف مجروح پیرهن چاکم

که باد از دل صحرا می آورد بویش

کسی بزرگتر از امتحان ابراهیم

کسی چنان که به مذبح برید چاقویش

نشسته است کنارش کسی که می گرید

کسی که دست گرفته به روی پهلویش

هزار مرتبه پرسیده ام زخود او کیست

که این غریب نهاده است سر به زانویش

کسی در آن طرف دشت ها نه معلوم است

کجای حادثه افتاده است بازویش

کسی که با لب خشک و ترک ترک شده اش

نشسته تیر به زیر کمان ابرویش

کسی است وارث این دردها که چون کوه است

عجب که کوه ز ماتم سپید شد مویش

عجب که کوه شده چون نسیم سرگردان

که عشق می کشد از هر طرف به هر سویش

طلوع می کند اکنون به روی نیزه سری

به روی شانه طوفان رهاست گیسویش

فاضل نظری

  امتیاز: 0.00